دیشب همه شمع روشن میکردن نمیدونم چرا این کارو میکنن یادمه اولین باری که این صحنه رو دیدم هنوز اینجا بود و اون شب رفته بود شهرش و میگفت دلش میخواد یه بار ببینه ولی دیگه نموند که ببینه دیشب یکی از دوستام منو برد جاهایی از شهر خودم که هیچ وقت ندیده بودمشون محله هایی که حتی یه بارم پامو توشون نزاشته بودم هر کسی پیرو جوون زنو مرد دخترو پسر یه شمع روشن میکردنو میزاشتن رو دیوار برگشتو گفت کاش ماهم ارزویی داشتیمو شعمی روشن میکردیم جملش خیلی سنگینو درد آور بود بعضی وقتا خیلی زود همه ی آرزوهاتو از دست میدی و دیگه آرزویی واسه ادامه ی زندگیت نداری و فقط شب و روزات من یک بدبختم......
ادامه مطلبما را در سایت من یک بدبختم... دنبال می کنید
برچسب : شمع,شمعدان,شمعدانی,شمعدونی,شمعة,شمع اشنا,شمع العسل,شمع و پروانه,شمع و پروانه منم,شمعون, نویسنده : bi-neshonio بازدید : 14 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 2:37